متن آهنگ
بی تو در خلوت خود شب همش بیدارم
ای سفر کرده که من چشم به راهت دارم
خانه ام ابری و چشمان تو همچون خورشید
چه کنم دست خودم نیست اگر میبارم
که برای من از این پنجره ها حرف بزنی
من بدون تو از این پنجره ها بیزارم
جان من هدیه ی ناچیز تقدیم شماست
گرچه در شان شما نیست همین را دارم
کاش میشد که در این خانه شبی از شب ها
دست در دست تو ای خوبترین بگذارم
من که تا عشق تو باقیست زمین گیر توام
لااقل لطف کن از روی زمین بردارم
لااقل لطف کن از روی زمین بردارم
که برای من از این پنجره ها حرف بزنی
من بدون تو از این پنجره ها بیزارم
جان من هدیه ی ناچیز تقدیم شماست
گرچه در شان شما نیست همین را دارم
بی تو در خلوت خود شب همش بیدارم
ای سفر کرده که من چشم به راهت دارم
خانه ام ابری و چشمان تو همچون خورشید
چه کنم دست خودم نیست اگر میبارم
که برای من از این پنجره ها حرف بزنی
من بدون تو از این پنجره ها بیزارم
جان من هدیه ی ناچیز تقدیم شماست
گرچه در شان شما نیست همین را دارم